من "خونه ی کوچیک" چاوشی جانم را خیلی دوست دارم . وقتی میگوید "بازم اگه حرفام حوصله تو سر برد ، هنوز سحر نشده ، هوای رفتن کن" مور مور میشوم . یادم می آید در آهنگ "شاعر تمام شده" از ش.ن وقتی میگفت "به خستگی تو از حرف های فلسفی ام" مور مور میشدم . آنجا هم که میگفت "به بحث علمی بی مزه ام در گوش تو" هم مورمور شدم .
و من نتیجه گرفتم که چقدر دوست دارم حرف بزنم برای کسی و چقدر آدم عاقلی هستم که میدانم حرف های خسته کننده ای دارم میگویم .